Sunday, May 23, 2010
غزل های بیدل
آیینه بر خاک زد صنع یکتاتا وانمودند کیفیت مابنیاد اظهار بر رنگ چیدیمخود را به هر رنگکردیم رسوادر پرده پختیم سودای خامیچندانکه خندید آیینه بر مااز عالم فاش بیپرده گشتیمپنهان نبودن، کردیم پیداما و رعونت، افسانهٔ کیستناز پری بستگردن به میناآیینهواریم محروم عبرتدادند ما را چشمیکه مگشادرهای فردوس وا بود امروزاز بیدماغی گفتیم فرداگوهر گرهبست از بینیازیدستیکه شستیم از آب دریاگرجیب ناموس تنگت نگیرددر چین دامن خفتهست صحراحیرتطرازیست نیرنگسازی استتمثال اوهام آیینه دنیاکثرت نشد محو از ساز وحدتهمچون خیالات از شخص تنهاوهمتعلق برخود مچینیدصحرانشیناند این خانمانهاموجود نامی است باقی توهماز عالم خضر رو تا مسیحازین یأس منزل ما را چه حاصلهمخانه بیدل همسایه عنقا
اگر بهگلشن ز نازگردد قد بلند تو جلوه فرما
ز پیکرسر وموج خجلتشود نمایان چو می ز مینا
ز چشم مستت اگر بیابد قبولکیفیت نگاهی
تپدزمستیبه رویآیینهنقش جوهرچوموج صهبا
نخواند طفل جنون مزاجم خطی زپست وبلند هستی
شوم فلاطون ملک!دانش اگر شناسم سر ازکف پا
به هیچ صورت زدورگردون نصیب مانیست سربلندی
زبعد مردن مگر نسیمی غبار ما را برد به بالا
نه شام ما را سحرنویدی نه صبح ما راگل سفیدی
چو حاصل ماست ناامیدی غبار دنیا به فرق عقبا
رمیدی از دیده بیتأملگذشتی آخر به صد تغافل
اگر ندیدی تپیدن دل شنیدنی داشت نالهٔ ما
ز صفحهٔ راز این دبستان ز نسخهٔ رنگ اینگلستان
نگشت نقش دگر نمایان مگر غباری به بال عنقا
بهاولین جلوهات ز دلها رمیده صبر وگداخت طاقت
کجاست آیینه تا بگیرد غبار حیرت درین تماشا
به دورپیمانهٔ نگاهت اگر زند لاف می فروشی
نفس به رنگکمند پیچد زموج می درگلوی مینا
بهبوی ریحان مشکبارت بهخویش پیچیدهام چوسنبل
ز هررگ برگگل ندارم چو طایررنگ رشته برپا
به هرکجا ناز سر برآرد نیاز هم پایکم ندارد
توو خرامی و صد تغافل، من و نگاهی و صد تمنا
ز غنچهٔ او دمید بیدل بهار خط نظر فریبی
به معجز حسنگشت آخر رک زمرد ز لعل پیدا
او سپهر و منکف خاک اوکجا و منکجا
داغم از سودای خام غفلت و وهم رسا
عجز راگر در جناب بینیازیها رهیست
اینقدرها بسکه تاکویت رسد فریاد ما
نیست برق جانگدازی چون تغافلهای ناز
بیش از این آتش مزن در خانهٔ آیینهها
هرکه را الفت شهید چشم مخمورتکند
نشئه انگیزد زخاکشگرد تا روز جزا
از نمود خاکسار عشق نتوان داد عرض
رنگ تمثالی مگر آیینهگردد توتیا
نیست در بنیاد آتش خانهٔ نیرنگ دهر
آنقدر خاکسترکایینهای گیرد جلا
زندگیمحملکش وهم دوعالم آرزوست
میتپد در هر نفس صدکاروان بانگ درا
آرزو خونگشتهٔ نیرنگ وضع نازکیست
غمزه درد دور باش و جلوه میگوید بیا
هرچهمیبینم تپشآمادهٔ صد جستجوست
زبن بیابان نقش پا هم نیست بیآوازپا
قامت او هرکجا سرکوب رعنایان شود
سرو راخجلت مگر درسایهاش داردبه پا
هرنفس صد رنگ میگیرد عنان جلوهاش
تاکند شوخی عرق آیینه میریزد حیا
بال وپر برهم زدن بیدلکفافسوس بود
خاک نومیدی به فرق سعیهای نارسا
کردهام باز به آن گریهٔ سودا، سودا
که ز هر اشک زدم بر سر دریا، دریا
ساقیامشبچهجنون ریختبهپیمانهٔ هوش
که شکستم به دل از قلقل مینا، مینا
محو اوگشتم و رازم به ملاء توفانکرد
هست حیرانی عاشق لبگویا،گویا
داغ معماری اشکمکه به یک لغزیدن
عافیتها شد ازین آبله برپا، برپا
دردعشقم من و خلوتگه رازم وطن است
گشتهام اینقدر از نالهٔ رسوا، رسوا
نذر آوارگی شوق هوایت دارم
مشت خاکیکه دهد طرح بهصحرا، صحرا
دل آشفتهٔ ما را سر مویی دریاب
ای سرموی توسرکوب ختنها تنها
دور انسان به میان دو قدح مشترک است
تا چه اقبالکند جام لدن یا دنیا
تا تقاضا به میان آمده، مطلب رفتهست
نیست غیر ازکف افسوس طلبها، لبها
یدل این نقد به تاراج غم نسیه مده
کار امروزکن امروز، ز فردا،صد شکر که عمر در غم یار گذشتدر فکر و خیال وصل دلدار گذشتزحمت مکش ای طبیب لقمان فطرتدر چاره من که کارم از کار گذشت
ز بعد ما
ز بعد ما نه غزل نی قصیده میماند
ز خامهها دو سه اشکی چکیده میماند
در این چمن، به چه وحشت شکستهای دامن
که میروی تو و رنگ پریده میماند
ز درد یأس ندانم کجا کنم فریاد
قفس شکستهام و آشیان نمانده به یاد
(بیدل دهلوی)
ز خامهها دو سه اشکی چکیده میماند
در این چمن، به چه وحشت شکستهای دامن
که میروی تو و رنگ پریده میماند
ز درد یأس ندانم کجا کنم فریاد
قفس شکستهام و آشیان نمانده به یاد
(بیدل دهلوی)
با ما بیا تا بیابان و ما را
ما را ببین سایهای در سرابیم و تنها
تنها صدا نالهی خاک سوزان و مردی
مردی که میگوید از دل خدا را!
بشنو که دوزخ فرا خوانده ما را
(امیر احمدی آریان)
ما را ببین سایهای در سرابیم و تنها
تنها صدا نالهی خاک سوزان و مردی
مردی که میگوید از دل خدا را!
بشنو که دوزخ فرا خوانده ما را
(امیر احمدی آریان)
Saturday, May 22, 2010
Friday, May 21, 2010
به نام ايزد دانا
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
بلبل شيدا
|
| كردي فلك ترنج پيكر |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
|
Subscribe to:
Comments (Atom)