Saturday, May 8, 2010

هديهء دوست


گفتم که بريز هرچه از می به سبوست

آتش بفگن به مجمر اين رگ و پوست

گفتا که به جز آب نريزم به قدح

گفتم که زدوست هرچه آيد نيکوس